سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به یقین بدانید که خدا بنده‏اش را هر چند چاره‏اندیشى‏اش نیرومند بود و جستجویش به نهایت و قوى در ترفند بیش از آنچه در ذکر حکیم براى او نگاشته مقرر نداشته ، و بنده ناتوان و اندک حیله را منع نفرماید که در پى آنچه او را مقرر است برآید ، و آن که این داند و کار بر وفق آن راند ، از همه مردم آسوده‏تر بود و سود بیشتر برد ، و آن که آن را واگذارد و بدان یقین نیارد دل مشغولى‏اش بسیار است و بیشتر از همه زیانبار ، و بسا نعمت خوار که به نعمت فریب خورد و سرانجام گرفتار گردد ، و بسا مبتلا که خدایش بیازماید تا بدو نعمتى عطا فرماید . پس اى سود خواهنده سپاس افزون کن و شتاب کمتر ، و بیش از آنچه تو را روزى است انتظار مبر [نهج البلاغه]
 
چرا از مرگ می ترسید؟ 
چرا از مرگ می ترسید ؟




چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید؟


چرا آغوش گرم مرگ را افسانه میدانید؟


مپندارید بوم نا امیدی باز


به بام خاطر من میکند پرواز


مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است


مگوئید این سخن تلخ و غم انگیز است


مگر می این چراغ بزم جان مستی نمی آرد ؟


مگر افیون افسونگر


نهال بیخودی را در زمین جان نمی کارد؟


مگر این می پرستی ها و مستی ها


برای یک نفس آسودگی از رنج هستی نیست؟


چرا از مرگ می ترسید؟


کجا آرامشی از مرگ خوشتر کس تواند دید؟


می و افیون فریبی تیز بال و تند پروازند


اگر درمان اندوهند


خماری جانگزا دارند.


نمی بخشد جان خسته را آرامش جاوید


خوش آن مستی که هوشیاری نمی بیند


سر از بالین اندوه گران بر دارید


همه بر آستان مرگ راحت ، سر فرود آرید


چرا اغوش گرم مرگ را افسانه می پندارید؟


چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید؟


چرا از مرگ می ترسید
؟

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط 87/8/29:: 12:14 عصر     |     () نظر